من وقتی با شوهر سابقم ازدواج کردم فکر میکردم با او زندگی خوبی خواهم داشت، اما بعد از مدتی او مرا وادار میکرد که با مردان غریبه رابطه داشته باشم و مدام از من میخواست از این راه پول درآورم، اما من قبول نمیکردم و همیشه با هم اختلاف داشتیم تا اینکه در این مدت با مردی به نام احسان آشنا شدم. او مرد خوبی بود و من را دوست داشت و من هم عاشقش شدم. موضوع را به احسان گفتم و تصمیم به قتل گرفتیم. شب حادثه مقداری داروی خوابآور به شوهرم دادیم و بعد هم با همدستی احسان او را خفه و جسدش را در حیاط خانه خودش زیر یک درخت دفن کردیم.ادامه خبر
همچنین ببینید
۵ موضوع شخصی که افراد باهوش هرگز در محل کار فاش نمیکنند
پول همیشه موضوعی حساس است و در محیط کار بیشتر هم حساس میشود. افراد باهوش اهمیت پنهان نگه داشتن درآم..