دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۸ – ۱۵:۵۷
مجلسی که جلوی اولتیماتوم ابرقدرتها ایستاد
نخستین دوره مجلس شورای ملی کوتاه بود و بلاتکلیف. فرجامی تلخ هم داشت؛ در سال 1287 شمسی مجلس به توپ بسته شد! ولی دوره دوم متفاوت بود و یک روز اتفاقی افتاد که در تاریخ مجلس ایران ماندگار شد؛ روزی که مجلس، مجلس شد.
مجله فارس پلاس؛ امین رحیمی: در سالهای پایانی قاجار روسیه تزاری و بریتانیا ابرقدرت بودند و نزد ایرانیان منفور. آن روزها مشروطه خواهان دولت نوپایی داشتند و برای اصلاحات اداری و مالی، مستشارانی از سایر کشورها استخدام کردند. معروفتر از همه «ویلیام مورگان شوستر» بود با 4 مستشار دیگر که مسئول اصلاحات مالی، خزانهداری، قضایی و انتظامی شدند. وقتی اصلاحات مالی شروع شد به مذاق ابرقدرتهای آن روزگار خوش نیامد و پیام دادند که شوستر را از ایران اخراج کنید! همین موضوع اتفاقاتی مهم در تاریخ ایران را رقم زد.
مهلت 48 ساعته به ایران!
موضوع این بود که در آن دوره نابسامان قاجاری بسیاری از قراردادها غیرقانونی بود و به نفع ابرقدرتها و به ضرر ملت مظلوم ایران. بسیاری از روالهای اداری و مالی نیز پر از مفسده بودند و با اصلاحات مالی و اداری، منافع نامشروع بسیاری از رجال فاسد و سفیران دولتهای خارجی و سیاستمداران وابسته به بیگانگان به خطر افتاد یا از بین رفت. مشروطه خواهان با اخراج شوستر مخالفت کردند و مجلس هم. شوستر آمریکایی بود و آمریکا در آن دوره نزد ایرانیان کشوری بیطرف محسوب میشد که قدرت چندانی در جهان نداشت و البته منافعی هم در ایران نداشت. مخالفت و موافقت با حضور شوستر و درواقع روند اصلاحات شوستری بهسرعت جدی شد و حوادث ریزودرشتی به همراه آورد. تا اینکه روز 7 آذر 1290 شمسی روسیه تزاری به ایران اولتیماتوم یا همان ضربالاجل داد که اگر شوستر را اخراج نکنید دیگر خودتان میدانید! علاوه بر آن به ایران اخطار داد که دیگر بدون اجازه مستشار خارجی استخدام نکند و علاوه بر آن هزینههای لشکرکشی روسیه به ایران را بپردازد. چون روسیه تزاری همان موقع در مخالفت با اقدامات شوستر بخشی از نیروهایش را به همراه قزاقهای تحت امرش در تبریز و رشت و انزلی و نواحی خراسان شمالی مستقر کرده بود و مشروطه خواهان را دستگیر، شکنجه یا اعدام میکرد.
همسایه شمالی ایران و یکی از 2 ابرقدرت آن روزگار، ایران را تهدید کرده بود و 48 ساعت فرصت داده بود و خیلیها این تهدید را به حمله روسیه تزاری یا حتی اشغال نظامی ایران تعبیر کردند. بدتر اینکه نیروی نظامی ایران نیز قزاقها بودند؛ وابسته به روسیه تزاری و سرکش و طاغی. همین قزاقها به فرماندهی کلنل لیاخوف در نخستین دوره مجلس شورای ملی ساختمان مجلس را به توپ بسته و مشروطه خواهان را به چوبههای دار سپرده بودند. اولتیماتوم روسیه ترس را به دل خیلیها انداخته بود تا اینکه روزی مهم فرارسید؛ روز رأیگیری در مجلس.
روز سرنوشت ایران
برخی مجلسیها قبلاً مخالفتشان را با اخراج شوستر اعلام کرده بودند ولی حالا اولتیماتومی در کار بود و ترس از واکنش شدید روسها. در تهران و برخی شهرها مردم طی روزهای قبل در خیابانها شعار میدادند «یا مرگ یا استقلال». برخی کسبه و اصناف اعتصاب کرده بودند و بزرگانی نظیر آخوند خراسانی، مرجع شیعیان در نجف اعلام کرد برای مقاومت در برابر اولتیماتوم به همراه چند نفر از علما به تهران خواهد رفت. روز جمعه 9 آذر که مهلت 48 ساعته اولتیماتوم به پایان میرسید جلسه فوقالعاده مجلس برپا شد و همه مردد بودند که چه باید کرد. دولت اتمامحجت کرده بود که باید اولتیماتوم پذیرفته شود. جلسه بهقدری مهم تلقی میشد که برخی شاهزادگان و سفرا و وکلا و رجال سیاسی هم به مجلس آمده بودند و البته خبرنگاران خارجی هم بودند تا اخبار اولتیماتوم را مخابره کنند؛ آن روز، روز سرنوشت ایران بود به نظر خیلیها. وثوقالدوله وزیر خارجه آمد و سخنرانی کرد و شرایط اولتیماتوم را شرح داد و گفت که باید خواسته روسیه تزاری اجرا شود.
آن پیرمرد لاغر
در منابع تاریخی درباره وضعیت حاضران در آن جلسه مجلس نوشتهاند: «مانند اشخاص سکته کرده بیحس و بیحرکت ماندند». بعد چه اتفاقی افتاد؟ پیرمردی لاغر بالباس روحانیت به جایگاه رفت و چنین گفت: «شاید مشیت خداوند بر این امر قرارگرفته باشد که آزادی و استقلال ما بهزور از ما سلب شود ولی سزاوار نیست که خودمان به امضاء خود (آن را) ازدستداده و ترک کنیم.» و این یعنی اولتیماتوم را نمیپذیریم. باقی نمایندگان نیز جرأت یافتند و اولتیماتوم را رد کردند. این پیرمرد که بود؟ سید حسن طباطبایی زواره معروف به سید حسن مدرس.
کار که به اینجا رسید و مخالفتها بالا گرفت روسیه که انتظار چنین مقاومتی را نداشت کمی عقب نشست و 6 روز دیگر برای پذیرش اولتیماتوم مهلت داد.
امام خمینی (ره) در سخنرانی علیه کاپیتولاسیون در سال 1343 این واقعه را چنین بیان فرمودند: «در یک مجلس از مجالس سابق که مرحوم مدرس در آن مجلس بود، اولتیماتومی از دولت روس آمد به ایران که اگر فلان قضیه را انجام ندهید… میآییم به تهران و تهران را میگیریم. دولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کنید. یکی از مورخین، مورخین آمریکایی، مینویسد که یک روحانی با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت: آقایان، حالا که بناست ما از بین برویم چرا به دست خودمان برویم. رد کرد. مجلس به خاطر مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی هم نکردند. روحانی این است. یک روحانی توی مجلس بود… یک دولت را- پیشنهاد اولتیماتومش را- یک روحانی ضعیف، یکمشت استخوان رد کرد!»
مجلسی که مدرس داشت
پسازاین اتفاق تاریخی وقایع دیگری هم برای مخالفت با اولتیماتوم رخ داد ولی عاقبت ناصرالملک که نایبالسلطنه احمدشاه خردسال بود از ترس تزارها مجلس را منحل کرد تا دولت اولتیماتوم را بپذیرد! آخوند خراسانی نیز پیش از خروج از نجف و حرکت بهسوی تهران به طرز مشکوکی درگذشت؛ سالهایی تلخ بود برای عدالتخواهی و میهنپرستی. چنین شد که دومین دوره مجلس هم نافرجام ماند ولی دیگر نظر مردم به مجلس تغییر کرده بود. مدرس تا دوره ششم مجلس همچنان نماینده طراز اول مردم محسوب میشد و منشأ برکات بسیاری در حوزه سیاست، قانونگذاری و حقوق عمومی در ایران شد. مردم دلگرمی داشتند به اینکه مجلس دارند و مجلس مدرس دارد. تا اینکه در انتخابات دوره هفتم مجلس، رضاخان به قدرت رسیده بود و اجازه نداد مدرس حتی داوطلب نمایندگی شود و بعد هم ماجراهایی که همه میدانیم؛ تبعید و شهادت. در تقویم ایران 10 آذر به مناسبت شهادت مدرس در سال 1316 شمسی روز مجلس نامگذاری شده است.
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
پر بازدید ها
پر بحث ترین ها
بیشترین اشتراک
بازار